نویسنده: هادی آگاهی
از مهمترین وقایع بعد از دوم خرداد 76، افشای قتل های تعدادی از نیروهای مخالف نظام، توسط نیروهای امنیتی بوده است که به قتلهای زنجیره ای مشهور شد. ماجرای قتل های زنجیره ای و تبعات پیدا و پنهان آنرا می توان در دسته ی مهمترین اتفاقات سیاسی-امنیتی بعد از حماسه ی دوم خرداد بدانیم. قصد ما بر این است تا با نگاهی کلی به جریانات پیش آمده در این اتفاق اساسی و قرار دادن آن در قالبی عمومی برای تحلیل واقعه، به جمع بندی کلی در باب اثرات خاص آن در حیطه ی سیاسی بپردازیم.
دوم خرداد، از جنبش تا آلیگارشی!
بروز حماسه ی 20 میلیونی دوم خرداد، تحرک زاید الوصفی را در بین حامیان جریان چپ سیاسی ( تحت عنوان نیروهای خاتمی محور) ایجاد کرد. تحرک عمده ی پیش آمده در ایران را می توان در بعد اجتماعی و مخصوصا در میان جوانان رصد کرد. مهمترین عاملی که تحرک ناشی از دوم خرداد را برای تحقق اهداف عمومی تحت تاثیر قرار می داد و از سرعت آن می کاهید، عدم همراهی نیروهای عامل نظام و شبکه های مجری بود. آنچه اندیشمندان خاتمی محور را نگران کرده بود، این عدم همراهی ساختار نظام با امیال تغییر محور ایشان بود. لازم به ذکر است که کلمه ی اصلاحات (reform ) بعد از وقایع 78 وارد ادبیات سیاسی ایران شد و تا این سال، اصل مباحث مطروحه در مورد تغییر گفتمان قدرت هاشمی بود. از این جهت، ایشان به سرعت برای تغییر موضع خود و تاثیر گذاری بر شاکله ی تصمیم گیر و مجری به سوی نظریه پردازی و یا ترجمه ی متون خارجی ( با نگاه به بازتعریف ارکان قدرت) روی آوردند. جنش اجتماعی که با محوریت شخص خاتمی شروع شده بود، میرفت که در دام روشنفکران مترجم گرفتار آید و بدین سان اولین چالش های دوم خرداد، با اولین واکنش های رفورمیستی مواجه شد.
فتح سنگر به سنگر و ظهور ماکیاولیسم در متن انقلاب دینی
این نظریه را می توان مهمترین استراتژی روشنفکران حامی خاتمی بدانیم. تغییر آنی در این مورد هدف نبود و دقیقا از همان مفهوم اصلاح طلبی نشات می گرفت. اما اولین گام را باید در کجا بر می داشتند؟ این مهمترین سوال است. در مورد اینکه اولین گام برای ظهور سلسله وقایع سال 78 را چه کسانی سامان دادند و یا اینکه اصلا این امر خود از پیش طراحی شده بود و یا نه، محل اشکال است، اما نفع بردن جریان تجدید نظر طلب در این اتفاقات، قطعیست.
شروع وقایع سال 78
کشف ماجرای قتل ها جزو اتفاقات پیچیده ایست که شاید مهمترین گام در تشخیص اصل واقعه باشد. آنگونه که بیان شده است ( از این به بعد از گفتن این عبارت پرهیز خواهیم کرد و در انتهای مقاله به شرح این عبارت می پردازیم)، کشف ماجرای قتل ها با اعتراف یکی از عاملین و مطلعین قتلها ( کاظمی، از نیروهای چپ وزارت اطلاعات) به مرحله ی تحقیق وارد شد. روح الله حسینیان مدعیست که وی از حامیان اصیل خاتمی و جزو متهمین به رابطه با باند مهدی هاشمی ( در زمان امام دستگیر و کشته شد، از نزدیکان منتظری) بوده است. وی با مراجعه به دفتر رییس جمهوری اعلام می کند که قتلهایی در جریان است و مورد توجه قرار نمی گیرد و بعد از مرگ فروهرها ( زن و شوهری از مخالفین نظام) مطالب او مورد توجه و دقت قرار گرفته می شود. آنچه در این مورد جلب توجه کرد، مثله شدن اجساد بوده است! وی مدعی بود که بر اساس دستور یکی از اعضای وزارت اطلاعات ( سعید امامی یا همان سعید اسلامی) جریان حذف نیروهای معاند با نظام و یا مخالفین اسلام را در برنامه ی کاری داشته است. ادعای وی این بوده است که عاملینی از وزارت اطلاعات قصد دارند با اجرای قتلها، آنها را به گردن نظام بیاندازند و بدین شکل دولت خاتمی را سرنگون کنند(!!!). امامی در آن زمان در مقام مشاور فعال بوده است و از نیروهای دست راستی وزارت به حساب می آمد. رابطه ی وی با آقایان حسینیان و خوشوقت، هرگز تکذیب نشد و روح ا... حسینیان وی را شهید نامید. درپی اعترافات کاظمی، سعید امامی دستگیر و سیر بازجویی ها شروع شد.
حواشی ماجرا
افشای این واقعه در رسانه های جمعی، به شدت به آبروی نظام لطمه وارد کرد اما مهمترین مسایل جنبی این واقعه را می توان اینگونه مطرح کرد: 1- معرفی سعید امامی به عنوان قاتل و عدم معرفی دیگر فاعلین! 2- سخنرانی رهبری انقلاب در طراحی این توطئه از خارج از مرزها 3- سرمقاله ی شریعتمداری در کیهان و اعلام اینکه عاملان از نیروهای خارجی بوده اند 4- افشای خط سیاسی سعید اسلامی ( همفکری با جناح راست ) 5- حضور روح الله حسینیان در برنامه ی چراغ و مطرح کردن مسئله ی قتلها به عنوان یک توطئه ی داخلی برای کودتا بر علیه ولایت فقیه، وی مدعی بود که جناح چپ این برنامه ریزی را انجام داده است 6- افشای نامه ای از سعید امامی ( بعد از فوت وی ) در روزنامه ی سلام که نشان از تلاش وی برای تحدید مطبوعات و نویسندگان داشت، در این زمان مجلس پنجم در حال بررسی قانون مطبوعات برای بازتعریف جرایم مطبوعاتی و قوانین مطبوعات بود 7- حضور امیر فرشاد ابراهیمی ( جوانی که به نظر من بازیگران امنیتی او را بازی دادند) در ماجرا و بیان این مطلب که من 16 جلد(!) از اعترافات سعید امامی را مشاهده کردم و آنها را مطالعه نمودم ( وی یکی از اسناد مرتبط با سعید امامی را به روزنامه ی سلام ارسال کرد و آنها این سند محرمانه را منتشر کردند 8- سخنرانی روح الله حسینیان در جمع حوزویان و متهم کردن اصلاح طلبان به برنامه ریزی برای استفاده از قتل ها که البته بزرگان جناح چپ مدعی شدند که از وی شکایت خواهند کرد و هرگز این کار را نکردند!9- انتشار فیلم بازجویی های سعید امام و همسر وی که در آن به وضوح از اجازه ی خاتمی برای انجام هرکاری صحبت شده بود و البته بی آبرویی جناح چپ در این فیلم ها 10- ادعای گنجی مبنی بر کشته شدن تعداد زیادی از مخالفین، به جز موارد اعلامی و مانور رسانه های غربی روی این موضوع 11- برگزاری مجلس ختم سعید امامی در یکی از مساجد تهران و با نظارت و همکاری وزارت اطلاعات 12- شهید نامیده شدن سعید در حین مراسم تدفین توسط روح الله حسینیان 13- آزادی تمامی متهمین این واقعه و کشته شدن سعید امامی 14- سپرده شدن تحقیقات در این زمینه به علی ربیعی ( از چپی های اخراجی وزارت اطلاعات) به دستور خاتمی 15- سپرده شدن پرونده ی سعید امامی به دستان دو تن از نیروهای چپی وزارت اطلاعات برای بازجویی از وی ( آنها در فیلم شکنجه ها حضور دارند 16- اعلام مرگ سعید امامی در زندان اوین بعد از سه روز بستری در بیمارستان به علت مصرف داروی نظافت و ایست قلبی (!) 17- مشکوک اعلام شدن مرگ سعید امامی از سوی شیرین عبادی و روح الله حسینیان! 18- دستگیری کاظمی، خوش کوش و سعید امامی ( خوش کوش، رییس وقت نیروهای ضربت وزارت اطلاعات که از عاملین اصلی قتلها بوده است و در احکام دادگاه اثری از او نیست! وی در وقایع بعد از انتخابات 88 به جرم هدایت و برنامه ریزی اعتراضات دستگیر شد. وی یکی از چپی های وزارت اطلاعات است). ....
نتایج این فاجعه:
1. انتشار سند محرمانه ی مرتبط با سعید امامی در روزنامه ی سلام، باعث تعطیلی این روزنامه و آغاز درگیری های کوی دانشگاه تهران در سال 78 شد
2. یونسی ( آخرین وزیر اطلاعات خاتمی ) از تزریق بیش از 2000 نیروی امنیتی کارکشته با آموزشها و امتحانات ویژه خبر داد.
3. دست دوم خردادی ها برای تغییر در ساختار وزارت اطلاعات ( که اصولا از دست نیروهای اجرایی و حتی رییس جمهور نیز خارج است ) باز شد و البته تا حدود قابل توجهی نیز موفق شدند.
4. جا افتادن ادبیاتی خاص در روزنامه های دوم خرداد با عنوان " راست وحشی" که بعد از کوی دانشگاه رواج پیدا کرد. و متقابلا در جناح راست، نیروهای چپی به مخالفین نظام تعبیر می شدند و فضای سوء ظن به شدت تقویت شد.
5. شنودهای اطلاعاتی در تمام ارکان قدرت و مناسبات سیاسی، به امری مقبول و معقول تفسیر شد و معنای حریم شخصی عناصر فعال در حکومت، به شدت زیر سوال رفت!
مستقل از تمام مواردی که در بالا به آن اشاره شد، بحثی در باب اسناد این واقعه نیز به ما کمک شایانی خواهد کرد:
توجه کنید که عاملین قتلها، معرفی کنندگان آنها، منابع خبری مرتبط با این موضوع، نیروهای تحقیق گر در این موارد، و ... همه از نیروهای وزارت اطلاعات بوده اند و این امر، صحت اخبار را به شدت دچار خدشه می کند. به هرحال، با اطلاعات رسانه ها نمی توان به تحلیل ریز وقایع در این پرونده ی امنیتی پرداخت و دست کم تا انتشار کامل اسناد مرتبط با این موضوع، اظهار نظر قطعی در این مورد به جایی نخواهد رسید. بهترین روش برای بررسی این واقعه، بررسی پیامدهای آن است که می توان با قاطعیت در مورد آن اظهار نظر کرد و نفع برندگان از این واقعه را شناسایی و در باب چرایی این نفع سخن به میان آورد.
لازم به ذکر است که نظریه روح الله حسینیان و روایت دولتی از وقایع را می توانید از آدرس زیر مطالعه کنید:
شرح و بررسی کل وقایع به ترتیب زمانی:
http://eventfile.blogspot.com/2008/03/blog-post_7753.html
سخنرانی روح الله حسینیان در مدرسه ی حقانی: